اسپایک لی: 14 درس ارزشمند که به اسم یک فیلم ساز آموختم

به گزارش وبلاگ تجهیزات الکترونیک، در این مطلب 14 نکته ارزشمندی را که اسپایک لی به اسم کارگردان آموخت، از زبان خودش می خوانید. کارگردانی که سال جاری رئیس هیات داوران کن بود.

اسپایک لی: 14 درس ارزشمند که به اسم یک فیلم ساز آموختم

هنگامی که اسپایک لی در اوایل دهه 80 از دانشگاه فیلم نیویورک فارغ التحصیل شد، به گفته خودش تا آن موقع هرگز نام آکیرا کوروساوا را نشنیده بود. اما فیلم راشمون (Rashomon) کوروساوا در میان بسیاری از فیلم های منتخبی بود که او همان سال اول دید و الهام بخش اولین فیلم او محصول 1986، با نام اون دختر هم نیازهایی داره (Shes Gotta Have It) شد.

اکنون لی در دانشگاه نیویورک استاد است، جایی که دانش آموزان وی شامل کلویی ژائو کارگردان نومالند (Nomadland) و و شاکا کینگ کارگردان فیلم یهودا و مسیح سیاه (Judas and the Black Messiah)، در میان تعداد بیشماری از دیگر فیلم سازان هستند. یکی از اولین چیزهایی که لی از دانش آموزانش می پرسد این است که آیا فیلم های کوروساوا را دیده اند یا نه.

دانشجویان سینمایی امروز باید اسپایک لی را هم مطالعه نمایند. فیلم او به نام کار درست را بکن (Do the Right Thing) محصول 1989 او را به اسم یک وزنه سینمایی اثبات کرد، اما وقتی از طرفدارانش بپرسید کدام یک از فیلم های او را دوست دارند، به یک منبع بی پایان از آثار او دست پیدا خواهید کرد؛ فیلم زندگی نامه ای تأثیرگذار او محصول سال 1992 به نام مالکوم ایکس (Malcolm X)؟ تابستان سام (Summer of Sam) محصول 1999 درباره یک فیلم قاتل زنجیره ای؟ ساعت 25ام (Anyone for 25th Hour)؟ گول خورده (Bamboozled)؟ نفوذی (Inside Man)؟ بلککککلنزمن (BlacKkKlansman)، که انتها برای آن اسکاری را برنده شد که سال ها در انتظارش بود؟ پنج همخون (Da 5 Bloods) سال گذشته چطور؟

اسپایک لی به اسم یک فیلم ساز درباره آنچه که برای ساخت فیلم ضروری است و آنچه را که خود آموخته صحبت نموده است. خواهد گفت چقدر مهم است به اسم کسی که یک اثر هنری خلق می نماید، بر روی خود کار کنید، و چرا ممکن است فریاد کشیدن سر صحنه فیلم برداری کارساز باشد.

1. از داستان های تخیلی درباره ساختن فیلم دوری کنید

از شر تمام چیزهای جادویی و غیرواقعی درباره فیلم سازی خلاص شوید. این کار به خودی خود سخت است، پس با این افکار سخت ترش نکنید. اخلاق کاری برای خود ایجاد کنید، البته اگر از قبل ندارید. فکر نکنید چون دیپلم مدرسه فیلم دارید، تلفن ها آغاز به زنگ زدن می نمایند و شما فیلم های عظیم چند میلیون دلاری را خواهید ساخت که همیشه آرزویش را داشتید.

2. مانند ورزش، گاهی اوقات سخت کوشی، استعداد را شکست می دهد

این بدان معنا نیست که شما نباید استعداد داشته باشید، اما دنیا پر از افراد با استعدادی است که به هر دلیلی و در هر زمینه ای پیروز نشده اند. یکی از دلایل اصلی این است که آن ها به میزان کافی کوشش ننموده اند. شما باید کوشش کنید. باید آستین های خود را بالا بزنید. باید کفش های فولادی به پا نموده و راه سختی را طی کنید. نمی توانید فقط بنشینید و ژست کارگردانی بگیرید و بدون زحمت به جایی برسید.

3. شما به اسم یک کارگردان همه چیز را نمی دانید

باید به حرف بقیه گوش کنید. در طول فیلم تب جنگل (Jungle Fever)، صحنه ای وجود داشت که کاراکتر پیوریفای با بازی وسلی اسنایپس، برای تماشا آنژی با بازی آنابلا اسکیورا، به بنسونهرست می رود. در آن موقع، سیاه پوستان به بنسونورست نمی رفتند. وسلی چندین بار به من گفت: اسپایک، کاراکتر من حتی اگر عاشق آنجی باشد هم به بنسونهرست نمی رفت. به هیچ وجهه امکان ندارد. من گفتم: وسلی، من این فیلم را کارگردانی می کنم. من آن را نوشتم. می خواهیم آن را همان طور که هست بسازم در نهایت آن صحنه ها را فیلم برداری کردیم. گذشت و ما برای پیش نمایش فیلم تماشاگرانی را دعوت کردیم. نوبت به آن صحنه که رسید، غوغا به پا شد! اسپایک این دیگر چیست؟ مزخرف است! اصلا واقعی نیست!. من که در پایانی سالن بودم، دهانم از تعجب باز ماند.

این تجربه بسیار فروتنانه ای بود که در تیاتر مملو از تماشاگران، همان واکنشی را دریافت کردم که وسلی از قبل به من اخطارش را داده بود. ما آن صحنه را از فیلم جدا کردیم. این درس عظیمی بود که من یاد گرفتم؛ اینکه من به اسم نویسنده یا کارگردان همه چیز را نمی دانم. نکات خاصی وجود دارد که من باید نسبت به آن ها با فکر بازتری برخورد می کردم. باید گوش می دادم، باید به جای اینکه فقط وسلی را ساکت کنم، از او می پرسیدم که دلیلش چیست و چه احساسی دارد.

4. به اسم اولین تجربه فیلم برداری با عوامل و بازیگران حرفه ای و باتجربه هوشیار باشید

کارگردانانی که برای اولین بار با عوامل و بازیگران حرفه ای در حال آماده سازی یک فیلم هستند، باید هوشیار باشند. شما زیر ذره بین هستید، این سؤال حتما در فکر عوامل تکرار می شود که آیا این شخص توانایی لازم را دارد؟ و اگر ببینند کارهای عجیب می کنید، آن ها را از دست می دهید. از نظر من اگر عوامل و بازیگران به کارگردان اعتماد ننمایند، او نمی تواند پیروز باشد.

اگر طوری به صحنه بیایید که انگار 20 سال است که تجربه کارگردانی دارید، عوامل و بازیگران متوجه می شوند که در حال نقش بازی کردن هستید. خیلی مهم است که اگر چیزی را نمی دانید، بپرسید. اگر سوال بپرسید، بقیه برای دانش شما به اسم کارگردان احترام بیشتری قایل خواهند شد. با ادا درآوردن احترام کسب نمی کنید.

بخش عظیمی از آن به آماده سازی برمی شود. شما باید بدانید که چه کاری انجام می دهید. اگر فقط ادای آماده بودن را درآورید، نمی توانید این را پنهان کنید. نمی توانید پنهان شوید چون عوامل باهوش هستند، بازیگران باهوش هستند، آن ها متوجه می شوند که چه موقع وظایف خود را انجام نمی دهید و چه زمانی آماده نیستید که بر سر صحنه بروید.

5. مثل یک رهبر ارکستر باشید

کارگردان باید مانند یک رهبر ارکستر باشد و همه باید یک قطعه موسیقی را اجرا نمایند. بنابراین، اگر من لیونارد برنستاین (رهبر ارکستر آمریکایی) هستم، باید بدانم فلوت کجا قرار می گیرد، همینطور شیپور، سازهای کوبه ای و دیگر سازها. ما باید یک ملودی را بنوازیم.

6. تا می توانید تجربه کنید

فکر می کنم کارگردانانی که تجربیات دنیوی بیشتری دارند می توانند درک بیشتری از مطالبی داشته باشند که لزوما پیشینه آن ها نیست.

7. آثار هنری تنها محدود به زمان شما نمی شود

کارهای هنری عظیمی وجود دارد که قبل از تولد شما ساخته شده اند. روز اول کلاس در دانشگاه می گویم، چه کسی فیلم فلینی برتولوچی، کوروساوا یا دیوید لین را دیده است؟ و می بینم که بیشتر دست ها بلند نمی شوند. شما بچه ها هرگز زندگی شیرین (La Dolce Vita) ساخته فلینی را ندیده اید؟ شما هرگز فیلم های حماسی دیوید لین را ندیده اید؟ لورنس عربستان؟ پل روی رودخانه کوای؟ دکتر ژیواگو؟ واقعا؟ فیلم های عالی در خارج از هالیوود ساخته می شوند. سعی کنید با اساتید عظیم سینمای دنیا آشنا شوید. برخی از این فیلم ها ممکن است سیاه و سفید یا صامت باشند! اما هر کدام از آن ها کلاس درسی نامتناهی هستند.

8. روشنفکر باشید، کارهای مختلف یاد بگیرید

یادگیری رشته های متفاوت چه در سینما یا هر هنر دیگری یا حتی خارج از محدوده هنر می تواند در پیشرفت شما به اسم یک فیلم ساز یاری فراوانی کند.

9. خودتان را بشناسید و همیشه رشد کنید

برای فیلم سازان جوان این کار سخت است، زیرا بدون شناخت از خواسته ها و توانایی های خود، از کجا خواهند فهمید که هدفشان چیست؟ این به درک اینکه شما به اسم یک شخص که چه کسی هستید و چه احساسی دارید بر می شود. برای من این خیلی مهم است که چه می خواهم بگویم یا چه قصد انجام چه کاری را دارم. وقتی وارد نیویورک شدم نمی دانستم چه می خواهم بگویم و برنامه مشخصی نداشتم. می خواستم یک فیلم ساز شوم، اما هنوز سعی می کردم بفهمم من به اسم یک شخص چه کسی هستم.

هم زمان با آموختن فیلم سازی و یادگیری بیان احساسات، کارهای درونی زیادی باید برای خودتان انجام دهید. فرایند رو به رشدتان را نه فقط به اسم یک فیلم ساز ادامه دهید، بلکه ابتدا سعی در رشد به اسم یک انسان داشته باشید.

10. صادق باشید

موضوع فیلمتان هرچه هست، داستان خود را بگویید. حقیقت را بگویید، همان طور که می بینید. بعلاوه، اگر ممکن است، درباره نادرستی ها و بی عدالتی ها در دنیای که در آن زندگی می کنیم صحبت کنید.

11. پایبند قوانین نانوشته نباشید

وقتی مردم آغاز به صحبت کردن درباره قوانین می نمایند، از خودم می پرسم چه کسی این قوانین را ساخته است؟ هیچ قانون و اصول نوشته شده ای برای فیلم سازی وجود ندارد. خود را محدود نکنید. هیچ 10 فرمانی در آسمان سینما وجود ندارد!

12. در پی تأیید و تشویق نباشید

این بسیار مهم است که به طور کلی جوانان، به ویژه در هنر، تشویق می شوند، زیرا کلمات محبت آمیز و مشوق بسیار تأثیرگذارند. شما ممکن است در یک چرخه گیر بیفتید، فکر کنید که آیا پیروز هستید یا می توانید فیلم بعدی خود را بسازید. تشویق و یا تأیید شدن لازم نیست که تنها از طرف یک فرد مشهور باشد، می تواند از طرف همکلاسی ها یا اساتید یا معلمان شما باشد.

13. هیچ اشکالی ندارد که سر صحنه فریاد بزنید!

می دانم که ما در یک عصر نو زندگی می کنیم و مسایل و مسائل متفاوتی داریم، اما فکر می کنم کارگردان ها حق دارند سر صحنه فیلم فریاد بزنند، نه لزوما بر سر کسی، یا اصلا به قصد ناراحت کردن کسی. برخی اوقات فکر می کنم باید در یک مجموعه به کارگردان مقداری میدان داده شود.

بارها گفته ام باز هم تکرار می کنم که کارگردانی کار پر استرسی است. این یک حرفه پر فشار است و برای افرادی که قلب ضعیفی دارند مناسب نیست. اگر مسائل قلبی دارید، این کار مناسب شما نیست. چیزهایی وجود دارد که نمی توانید کنترل کنید و عرصه زمانی تنگ تر می شود که استودیو شما را تحت فشار می گذارد.

14. معجزه ای در کار نیست

تنها زمانی می توانید منتظر معجزه باشید که با آمادگی کامل تمام آموخته های خود را به کار ببرید. اگر ندانید که اصلا چه چیزی در سر دارید و هیچ کوششی نکنید نتیجه ای حاصل نمی شود. لحظه های جادویی تنها با باور به خود و کوشش حاصل می شود.

منبع: moviemaker

منبع: دیجیکالا مگ

به "اسپایک لی: 14 درس ارزشمند که به اسم یک فیلم ساز آموختم" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "اسپایک لی: 14 درس ارزشمند که به اسم یک فیلم ساز آموختم"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید